در روزگاران خیلی خیلی قدیم آدمها حتی دو دسته هم نبودند بلکه یک دسته بودند به نام انسان! به مرور که به قول خودشان رشد کردند، کمکم فهمیدند باید به دستههای مختلف تقسیم شوند. هر المانی که فکرش را بکنید گرفتند دستشان و از رنگ پوست گرفته تا تفکیک جنسیتی را سرلوحه کار خود قرار داده و راه خودشان را از بقیه جدا کردند. حال بماند که در این میان خودی، غیرخودی و نخودی هم از هم تفکیک شدند. بعد از این ماجراها در سالهای اخیر رسیدیم به تفکیک آدمهای گوشتخوار و گیاهخوار. حال در سال ۲۰۲۰ با توجه به این جمله که اگر علم در زیر سنگ هم باشد مردانی از سرزمین ما به آن دست پیدا کرده و انگشت اشاره خود را در چشم دشمنانشان فرو میکنند، ایرانیان کمکم به صورت خودجوش و داوطلبانه در دوران پسابکجام (دوره بعد از برگشتن از برجام) از گیاهخواری عبور کرده و در حال رسیدن به هواخواری هستند و از نظر ژنتیکی در تلاشند تا از طریق فتوسنتز گلیم خود را از آب و نور خورشید بیرون بکشند. در این میان عده کوچک اما در واقع بزرگی هستند که به جای هواخواری روی آوردهاند به هواخواهی و یک نان و بوقلمون بخور و بمیری دور هم نوش جان میکنند. باری این جمعیت هواخواه به علت فوران خدمت، برای خدمت رسانی به خلق خدا و سواری بر خر مراد، در حال برنامهریزی هستند تا همین دوزار و ده شاهی هوا را سهمیه بندی و به هواخواران بفروشند. باشد که رستگار شوند.
قصه ما به سر رسید، هواخوار به هوایش نرسید، مُرد!
«خُب عزیزم یه آمپول هوا داری، حق انتخاب با خودته که بی درد بزنیم برات یا دردآور. بالاخره اینجا نظر بیمار برای ما خیلی مهمه. به همین دلیل قبل از تزریق ازش سوال میکنیم و فرم نظرسنجی خدمات رو میدیم دستش که پُرکنه و اثر انگشت بزنه که بعدا نگه فلان و بهمان. یه روزی هم خدای نکرده خواست بگه فلان و بهمان، اون وقت فرم رو نشونش میدیم و میگیم ببین اینجا مشخص شده که خودت انتخاب کردی، دیگه گاله رو ببند. هیچ اورژانسی این خدمات ارزنده رو برای بیمارانش در هیچ کجای دنیا ارائه نمیده چون ما همیشه در همه موارد از همه جا ده قدم که نه، هزار قدم جلوتریم و تا بقیه بخوان به ما برسند ما با خلاقیت و نبوغی که داریم کلی آپشن دیگه رو میکنیم که بقیه تو کَفِش بمونند. ببین مریض، از شواهد و قرائنی که از تو و امثال تو به دستمون رسیده ما مطمئن بودیم که تو گزینه دوم رو انتخاب میکنی، پس برای راحتی و بالا بردن سطح رفاه به تخت بستیمت که یه وقت ارادی یا غیر ارادی لگد پراکنی نکنی و خدای نکرده جان پرسنل خَدوم اورژانس رو به خطر نندازی. خُب حالا که فرم رو انگشت زدی، سفت کن مرتیکه، سفت کن که کلی بیمار دیگه تو اتاقهای همسایه منتظر هستند، باید آمپول هوای اونا رو هم بزنیم.»
نویسنده: فرهاد ناجی (خرداد 99)
وقتی که به دنیا آمدم مادرم به من شیر میداد، درست مثل همه مادران دنیا. هر لحظه تلاش میکردم تا با خوردن شیرِ بیشتر زودتر بزرگ شوم و به خواستههایم برسم. البته در ابتدا برایم فرقی نمیکرد که از کدام پستان مادر تغذیه کنم، پستان چپ یا راستش برایم مهم نبود، مهمتر از آن رسیدن به اهداف والایم بود. چند روز اول که گذشت و کمی قدرت انتخاب پیدا کردم حس کردم سمت چپی شیرینیاش کمی بیشتر است. گرچه در مجموع مزه شیرش چندان تعریفی نداشت ولی بین بد و بدتر سعی کردم در یک انتخاب هوشمندانه بیشتر اوقات بد را انتخاب کنم تا زودتر به خواستههایم نزدیکتر شوم.
ادامه مطلب
تا کی میخواهید همه تلاش و پشتکار شبانه روزی مسئولان را در فضای مجازی و غیرمجازی علنی کنید تا ثواب کارشان را کمتر نمایید؟ یک درصد فکر کنید شاید برای اینکه ریا نشود دم نمیزنند، شما چرا پابرهنه وارد زندگی خصوصی و عمومی آنها میشوید؟ بدانید و آگاه باشید ای کسانی که حسادت میکنید و غرض میورزید از اینکه فرزند آدم سرشناسی پورشه سوار میشود یا اسلحه روسی حمل میکند یا با حوریان بهشتی خود در ونزوئلا عکس میگیرد و یا فرزندش را در بلاد کفر به دنیا میآورد، آن دنیا آه این مظلومان یقه شما را سر پل ذهاب میگیرد که چرا به مسئولان، سلبریتیها و فرزندانشان اینقدر گیر میدادید.
ادامه مطلب
بستههای اینترنت پاک به زودی در سراسر کشور دوست و همسایه عرضه خواهد شد. وزیر محترم عدم ارتباطات کشور دوست و همسایه با بیان این موضوع فرمودند که منبعد بستههای اینترنتی متنوعی برای عرضه به مردم شریف کشورشان تعریف خواهند کرد. وی افزود این بستههای جدید برای تحکیم خانواده و افزایش شادی در بین آحاد ملتشان در رنگها و طرحهای گوناگون عرضه خواهد شد. وی همچنان خاطر نشان کرد بستههای اینترنتی هیچی به هیچی جهت خریداری و عدم استفاده به صورت ابدی جزو افتخاراتشان بوده و در دنیا کم نظیر که هیچ بلکه بینظیر است. وی در ادامه فرمایشاتش گفت ما در جهان مثل خیلی از زمینهها مخصوصا در این زمینه نه تنها پیشتاز بوده بلکه یکه تاز هستیم. ایشان اظهار امیدواری کرد که با ادامه روند فعلی جهت تنوع بستههای موجود و برای افراد حرف گوش نکن بستههای سیمخارداردار و مینداردار هم وارد بازار نمایند. ایشان در خاتمه اعلام کردند این بستهها کار ما نیست ولی ما به آن اقتدا و افتخار میکنیم. امیدواریم ملت بزرگ ما هم که البته چیزی از آنها باقی نمانده است، به آن افتخار کنند.
- آقا اجازه میتونیم بریم دستشویی؟
نخیر، اجازه نیست.
- آخه چرا آقا، اوضاعمون خیلی خرابهها.
گفتم نه یعنی نه. بشین سرجات.
ادامه مطلب
یکی بود، یکی نبود. در سرزمینی نه چندان دور یک آقا فیله و یک خانوم میله زندگی میکردند. با خانوم میله که تا آخر داستان کاری نداریم، چون ممکن است خیلیها دچار حرکات غیرقابل پیشبینی و منشوری شده و عنان کار از دست مسئولان امر خارج گردد. پس بر میگردیم به آقا فیله خودمان.
ادامه مطلب
یکی بود، یکی نبود. در سرزمینی خیلی نزدیک همین بغل محله خودمان که همه چیز ارزان بود یک آقا فیوز زندگی میکرد که پُرفیوز بود و برای خودش مولد نوری محسوب میشد. اخوی این بزرگوار کلیدساز و معروف بود به آقا آجیل مشکل گشا.
ادامه مطلب
خسته و کوفته از سر کار برگشتم منزل. ندای درونم گفت: چرا این قدر خستهای تو؟
گفتم: امروز سرم حسابی شلوغ بود، کلی کار ریخته بودن سرم. راستی یه خبر خوب.
ادامه مطلب
یک آشنایی داشتم در حد لالیگا، به همین دلیل با توجه به سوابق علمی و مدارک عالیه من در رشته ناوبری اطلاعات آن هم از دانشگاه آکسفورد ممسنی به من پیشنهاد چند پست بالا داده شد. بعد گفتند برای دادن این پستهای حساس، شما باید دارای ویژگیهای خاصی باشید تا بتوانیم این پست را به شما تقدیم کنیم، پس باید تشریف بیاورید از شما مصاحبه کنیم. من هم رفتم برای مصاحبه.
ادامه مطلب