بی درد و دردآور
«خُب عزیزم یه آمپول هوا داری، حق انتخاب با خودته که بی درد بزنیم برات یا دردآور. بالاخره اینجا نظر بیمار برای ما خیلی مهمه. به همین دلیل قبل از تزریق ازش سوال میکنیم و فرم نظرسنجی خدمات رو میدیم دستش که پُرکنه و اثر انگشت بزنه که بعدا نگه فلان و بهمان. یه روزی هم خدای نکرده خواست بگه فلان و بهمان، اون وقت فرم رو نشونش میدیم و میگیم ببین اینجا مشخص شده که خودت انتخاب کردی، دیگه گاله رو ببند. هیچ اورژانسی این خدمات ارزنده رو برای بیمارانش در هیچ کجای دنیا ارائه نمیده چون ما همیشه در همه موارد از همه جا ده قدم که نه، هزار قدم جلوتریم و تا بقیه بخوان به ما برسند ما با خلاقیت و نبوغی که داریم کلی آپشن دیگه رو میکنیم که بقیه تو کَفِش بمونند. ببین مریض، از شواهد و قرائنی که از تو و امثال تو به دستمون رسیده ما مطمئن بودیم که تو گزینه دوم رو انتخاب میکنی، پس برای راحتی و بالا بردن سطح رفاه به تخت بستیمت که یه وقت ارادی یا غیر ارادی لگد پراکنی نکنی و خدای نکرده جان پرسنل خَدوم اورژانس رو به خطر نندازی. خُب حالا که فرم رو انگشت زدی، سفت کن مرتیکه، سفت کن که کلی بیمار دیگه تو اتاقهای همسایه منتظر هستند، باید آمپول هوای اونا رو هم بزنیم.»
نویسنده: فرهاد ناجی (خرداد 99)